عيسي يعني نجات دهنده و مسيح يعني مسح شده ( تخصيص داده شده ) پس او مسح شده تا مردم را نجات دهد . كار خداوند نجات از گناهان است و ار آنجايي كه همه اسارت هاي ما از گناه سر چشمه كرفته ، در نتيجه وقتي به گناه خود اعتراف مي نماييم او وارد عمل شده و ما را از هر نوع اسارت فكري و روحي و رواني و فيزيكي كه به اميال بدن مربوط مي شوند ، آزاد مي سازد .
لوقا 4 : 17 – 18 مطابق با اشعيا 61 : 1 – 2
17 آنگاه صحيفه اشعيا نبي را بدو دادند و چون كتاب را گشود، موضعي يافت كه مكتوب است
18 «روح خداوند بر من است، زيرا كه مرا مسح كرد تا فقيران را بشارت دهم و مرا فرستاد، تا شكسته دلان را شفا بخشم و اسيران را به رستگاري و كوران را به بينايي، موعظه كنم و تا كوبيدگان را آزاد سازم،
روميان 8 : 20 – 21 ت تفسيري
20و21 زيرا جهان برخلاف خواست خود، به دستور خدا محكوم به فنا شد. اما اين اميد هست كه روزي جهان از قيد فنا رها شود و در آزادي پرشكوهي كه متعلق به فرزندان خداست ، شريك گردد .
مفهموم واقعي آزادي در مسيح چيست ؟ آيا اين همان آزادي اجتمايي است ؟
اجازه بدهيد نگاه اجمالي بر معني آزادي داشته باشيم آنوقت جواب بهتري براي اين سئوال خواهيم داشت .
آزادي يعني :
الف : از گرداب كنترل ديگران و از قدرت استبداد و هر چيزي كه زندگي ما را به تسلظ خود آورده ، به استقلال و رها يي رسيدن است .
ب : رهايي از استبداد بر حقوق اجتمايي و سياسي .
انواع آزادي : 1 - دنيوي
2 - روحاني
الف : آزادي دنيوي بر اساس اعتراض و رهايي از استبداد و گاها بر اساس نبرد و جنگ بوجود مي آيد .
ب : آزادي روحاني بر اساس كار خداوند ما بر صليب بر عليه تمامي نيروهاي ظلمت ، بوجود آمده است .
پس معني و مفهوم آزادي دنيوي در مسيحيت چيست ؟
اين است كه ما بايد مواظب باشيم كه با آزادي گناه آلودي كه در اجتماع است ، آلوده نگرديم .
1 يوحنا 2 : 15 ت تفسيري
به اين دنياي گناهآلود و به آنچه به آن تعلق دارد، دل نبنديد. كسي كه به اين چيزها دل ببندد، درواقع نشان ميدهد كه به خدا دلبستگي ندارد.
1 يوحنا 2 :16
زيرا وابستگيهاي اين دنيا و خواستههاي ناپاك، ميل به داشتن و تصاحب هر آنچه كه بنظر جالب ميآيد، و غرور ناشي از ثروت و مقام، هيچيك از خدا نيست؛ بلكه از اين دنياي گناهآلودميباشد.
هر نوع آزادي براي خودش حد و مرزي دارد . حد و مرز آزادي ما اين است در اين آزادي دنيوي گناه نكنيم .
كلام خدا در رابطه با آزادي دنيوي چه مي گويد ؟
آزادي گناه آلود دنيا نوعي اسارت است حتي اگر آزادي باشد .
غلاطيان 5 :13 ت تفسيري
برادران عزيز، خدا به شما آزادي عطا كرده است ، اما آزادي نه براي پيروي از خواسته هاي نفستان ، بلكه براي محبت كردن و خدمت كردن به يكديگر.
بنا بر اين تعاريف ، پس آزادي در مسيح اين نيست كه ما هر چه كه دلمان خواست بكنيم ؟
نه هرگز . بلكه هر آزادي براي خود قوانيني دارد .
قانون كامل آزادي بشر ، كلام خدا است :
يعقوب 1 : 25 ت تفسيري
اما كسي كه به كلام خدا كه قانون كامل آزادي بشر است ، توجه داشته باشد، نه تنها آن را هميشه بخاطرخواهد داشت ، بلكه به دستوراتش نيز عمل خواهد كرد، و خدا عمل او را بركت خواهد داد.
1 پطرس 2 : 16 ت تفسيري
درست است كه شما از قيد و بند احكام مذهبي آزاد شدهايد، اما اين به آن معني نيست كه ميتوانيد به هر كار نادرستي دست بزنيد، بلكه آزادي خود را بايد براي اجراي خواست خدا بكار ببريد.
2 پطرس 2 : 19 ت تفسيري
و ميگويند: «كسي كه نجات يافته، آزاد است هر كاري ميخواهد بكند و هيچ كار او گناه بحساب نخواهد آمد.» درحاليكه خودشان نيز آزاد نيستند بلكه اسير شهوات ميباشند، زيرا انساني كه تحت تسلط چيزي است، اسير آن ميباشد.
لوقا 4 : 17 – 18 مطابق با اشعيا 61 : 1 – 2
17 آنگاه صحيفه اشعيا نبي را بدو دادند و چون كتاب را گشود، موضعي يافت كه مكتوب است
18 «روح خداوند بر من است، زيرا كه مرا مسح كرد تا فقيران را بشارت دهم و مرا فرستاد، تا شكسته دلان را شفا بخشم و اسيران را به رستگاري و كوران را به بينايي، موعظه كنم و تا كوبيدگان را آزاد سازم،
روميان 8 : 20 – 21 ت تفسيري
20و21 زيرا جهان برخلاف خواست خود، به دستور خدا محكوم به فنا شد. اما اين اميد هست كه روزي جهان از قيد فنا رها شود و در آزادي پرشكوهي كه متعلق به فرزندان خداست ، شريك گردد .
مفهموم واقعي آزادي در مسيح چيست ؟ آيا اين همان آزادي اجتمايي است ؟
اجازه بدهيد نگاه اجمالي بر معني آزادي داشته باشيم آنوقت جواب بهتري براي اين سئوال خواهيم داشت .
آزادي يعني :
الف : از گرداب كنترل ديگران و از قدرت استبداد و هر چيزي كه زندگي ما را به تسلظ خود آورده ، به استقلال و رها يي رسيدن است .
ب : رهايي از استبداد بر حقوق اجتمايي و سياسي .
انواع آزادي : 1 - دنيوي
2 - روحاني
الف : آزادي دنيوي بر اساس اعتراض و رهايي از استبداد و گاها بر اساس نبرد و جنگ بوجود مي آيد .
ب : آزادي روحاني بر اساس كار خداوند ما بر صليب بر عليه تمامي نيروهاي ظلمت ، بوجود آمده است .
پس معني و مفهوم آزادي دنيوي در مسيحيت چيست ؟
اين است كه ما بايد مواظب باشيم كه با آزادي گناه آلودي كه در اجتماع است ، آلوده نگرديم .
1 يوحنا 2 : 15 ت تفسيري
به اين دنياي گناهآلود و به آنچه به آن تعلق دارد، دل نبنديد. كسي كه به اين چيزها دل ببندد، درواقع نشان ميدهد كه به خدا دلبستگي ندارد.
1 يوحنا 2 :16
زيرا وابستگيهاي اين دنيا و خواستههاي ناپاك، ميل به داشتن و تصاحب هر آنچه كه بنظر جالب ميآيد، و غرور ناشي از ثروت و مقام، هيچيك از خدا نيست؛ بلكه از اين دنياي گناهآلودميباشد.
هر نوع آزادي براي خودش حد و مرزي دارد . حد و مرز آزادي ما اين است در اين آزادي دنيوي گناه نكنيم .
كلام خدا در رابطه با آزادي دنيوي چه مي گويد ؟
آزادي گناه آلود دنيا نوعي اسارت است حتي اگر آزادي باشد .
غلاطيان 5 :13 ت تفسيري
برادران عزيز، خدا به شما آزادي عطا كرده است ، اما آزادي نه براي پيروي از خواسته هاي نفستان ، بلكه براي محبت كردن و خدمت كردن به يكديگر.
بنا بر اين تعاريف ، پس آزادي در مسيح اين نيست كه ما هر چه كه دلمان خواست بكنيم ؟
نه هرگز . بلكه هر آزادي براي خود قوانيني دارد .
قانون كامل آزادي بشر ، كلام خدا است :
يعقوب 1 : 25 ت تفسيري
اما كسي كه به كلام خدا كه قانون كامل آزادي بشر است ، توجه داشته باشد، نه تنها آن را هميشه بخاطرخواهد داشت ، بلكه به دستوراتش نيز عمل خواهد كرد، و خدا عمل او را بركت خواهد داد.
1 پطرس 2 : 16 ت تفسيري
درست است كه شما از قيد و بند احكام مذهبي آزاد شدهايد، اما اين به آن معني نيست كه ميتوانيد به هر كار نادرستي دست بزنيد، بلكه آزادي خود را بايد براي اجراي خواست خدا بكار ببريد.
2 پطرس 2 : 19 ت تفسيري
و ميگويند: «كسي كه نجات يافته، آزاد است هر كاري ميخواهد بكند و هيچ كار او گناه بحساب نخواهد آمد.» درحاليكه خودشان نيز آزاد نيستند بلكه اسير شهوات ميباشند، زيرا انساني كه تحت تسلط چيزي است، اسير آن ميباشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر