جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵/۰۴/۰۸

‌💠 نحوه كشتن ابن ملجم و دروغ شاخدا #شيعيان ! #قسمت_دوم


در كتاب الأمامة و السياسة نوشته ابن قتيبه امده :

پس از شهادت #علی، #حسن_بن_علی به سوی عبدالرحمن بن ملجم رفت، او را از زندان خارج کرد تا قصاص نماید. در این هنگام مردم جمع شدند ، بدن او را به نفت آغشته کردند  و گفتند او را آتش بزنیم.

 عبدالله بن جعفر، حسین بن علی و محمد بن حنفیه گفتند اجازه دهید تا دل خود را از او خنک کنیم .

#عبدالله_بن_جعفر دست و پاهایش را قطع کرد، او شکوه نکرد، میخ داغ به چشمان او کشید، باز گلایه نکرد و گفت : تو چشمان مرا به سرب سرمه می کنی و پس از آن سوره : اقرا باسم ربک الذی خلق * خلق الانسان من علق را تا آخر خواند، چشمانش پر از اشک شد. دستور دادند زبان او را قطع کنند، او ضجه زد.
به او گفتند : ای دشمن خدا وقتی دست و پایت را می بریدیم ناله ای نکردی اما اکنون چه شده است که ضجه می زنی ؟

گفت : من اهل ناله کردن نیستم، الان ناله می کنم زیرا دوست ندارم در دنیا باشم و نتوانم ذکر #خدا بگویم.

سرانجام زبانش را بریدند و او را درون نمدی پیچیده و سوزاندند.(٤)

عز الدين ابن اثير در جلد سوم كتاب اسد الغابه در صفحه ٦١٨ همين داستان را دقيقا اورده .(٥)

ابن خلدون در دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب ج 2 ص 647  چاپ دار الفکر بیروت نيز همين مطلب را نوشته.

شيخ مفيد در كتاب الارشاد در اينباره نوشته :

#امام_حسن نشست و دستور داد ابن ملجم را بیاورند ، پس او را آوردند.

امام به او فرمود : ای دشمن خدا ، علی را کشتی و تباهی را در دین بزرگ کردی ، پس دستور داد گردنش را زدند. ام هیثم دختر اسود نخعی خواست که جسدش را به وی دهند ، و کار #سوزاندنش را به او واگذارند ،جنازه را تحویل او دادند و ام هیثم جسدش را به وسیله #آتش سوزاند.(٦)


و ابن شهر آشوب و دیگران روایت کرده اند که استخوانهای پلید ابن ملجم را در گودالی انداخته بودند و پیوسته مردم کوفه از آن مغاک بانک ناله و فریاد میشنیدند، و حکایت اخبار آنراهب از عذاب ابن ملجم در دار دنیا بقی کردن مرغی بدن او را در چهار مرتبه و پس او را پاره پاره نمودن و بلعیدن و پیوسته اینکار را با او نمودند و بر روی سنگی در میان دریا مشهور و در کتب معتبره مسطور است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر